دست نوشت برای بارسا ، طبل بزرگ، زیر پای چپ
به گزارش دانشنامه آریایی، اگر آن گل استثنایی پای راست را فراموش کنیم حالا صدای طبل الکلاسیکو از زیرپای چپ هنرمند لئو به گوش می رسد و برای طرفداران بارسا چه نوایی شیرین تر از این؟
جادوی زندگی، عصاره خوشبختی
محمد قراگزلو
یک)این نقطه ای بر خاتمه تساوی های آزاردهنده ای بود که می شد به نوعی سومین مقطع افت بارسا طی این فصل به حسابش آورد.بعد از ناکامی مقابل والنسیا و بیلبائو و البته بدشانسی در خانه لیون، دومین بازی خارج از خانه در پروسه سخت فوریه - مارس می توانست چالش های بارسا و والورده را بیشتر و بیشتر کند اما در نهایت همه چیز خوب پیش رفت چون بهترین بازیکن جهان در بهترین فرم ممکن در اختیار بارسا نهاده شد و حریف ، تیم مورد علاقه لئو به شمار می رفت حتی اگر مثل همواره در لیگ اروپا بزرگی نموده و به عنوان یکی از چهار تیم قدرتمند این فصل روبروی بارسا قرار می گرفت.
2)از همان ابتدا نوعی آرامش خاطر در مدل بازی بارسا دیده می شد .آرامشی که ریتم را شکل داد و بارسا برخلاف دو سه بازی اخیرش راحت تر از حدو تصور مقابل حریف قدرش ضرباهنگ مورد نظرش را به دست آورد.خط میانی بارسا بدون آرتور همچنان نقایصی دارد اما در این مقطع مثلث بوسکتس - ویدال - راکیتیچ در شکل دادن به ریتم بارسا پیروز عمل می نمایند و توازن کافی در دفاع و حمله را ایجاد نموده اند.در چنین شرایطی می شد از بارسا انتظار گل داشت و تیم والورده به این مهم نزدیک هم شد اما وقتی در سانچس پیسخوان از تیمی که استاد ضدحمله به حساب می آید، گلی دریافت می کنید، همه معادلات بهم می می ریزد و داشتن ریتم و مالکیت هم یاری تان نخواهد کرد.
3)بازگشت اومتیتی به قلب دفاع در این مسابقه فوق العاده سخت تا حدودی ریسک به حساب می آمد ؛حتی اگر به این مهم باور داشتیم که او فصل قبل بهترین و مطمئن ترین مدافع بلوگرانا بوده است.اومتیتی که دومین مقطع مصدومیتش سه ماه طول کشید و بدون جراحی به زمین بازگشت با اعتماد به نفس و اطمینان خاطر در زمین حاضر شد اما بعضی ناهماهنگی ها در زمین دو گل میزبان را رقم زد.در صحنه گل دوم غیر از کوتاهی بوسکتس،این اومتیتی بود که با پر کردن آفساید کاری کرد تا سویا در آخرین دقایق نیمه اول بارسا را شوکه کند.با این حال این فرانسوی گزینه ای است که می توان با خیال راحت بازی هایش را تماشا کرد و منتظر بازگشتش به روزهای اوج حتی در ال کلاسیکوی پیش رو بود.البته فراموش ننموده ایم که در غیاب او هموطن 23 ساله اش به فرم ایده آل رسیده و حالا انتخاب بین این دو بازیکن حتی برای دو بازی سخت پیش رو برای والورده سخت خواهد بود و تجربه بیشتر سامی با آمادگی بالاتر لنگله بالانس می گردد.
4)شاید اغراق نباشد که با تعریفی ساده از این مسابقه بنویسم کل این بازی در ساق های لئو مسی خلاصه می گردد و دیگر چیزی برای گفتن وجود ندارد.در واقع هر آنچه درباره کاستی های خط میانی بارسا یا مسائل سازمان دفاعی بارسا گفته گردد تحت تاثیر درخشش لئو چندان ارزشی نخواهد یافت و باید این واقعیت را پذیرفت که بارسا با لئوی آماده مدعی قهرمانی در سه جام خواهد بود اما بدون او یا با داشتن او در فرم نه چندان آماده برای تکرارقهرمانی لالیگا و کسب جامی دیگر در کوپا دل ری نیز مسائل زیادی خواهد داشت.لئو بعد از فرم نه چندان جالب طی بازی های اخیر، اینجا در سانچس پیسخوان دوباره عصای جادویی اش را به دست گرفت و یک بار دیگر نگاه جهان را به خودش جلب کرد.از آن لو دادن توپ و دریافت گل دردناک از یک ضدحمله برق آسای سویا چیزی نگذشته بود که لئو با سوپرگلی که می تواند کاندیدای گل ماه لالیگا باشد اولین بار عصای جادودیی اش را حرکت داد.لئو در نیمه دوم و در لابه لای حملات سریع و ضدحمله های ترسناک سویا نبوغ خود را به رخ کشید و یک تنه حریف قدرتمند را به زانو درآورد.برای سویا که کمتر از یک ماه قبل در یک چهارم نهایی کوپا با نبوغ لئو و دوستان له شده بود در این مسابقه فقط یک مسی آماده کافی بود و اینچنین شد که پنجاهمین هت تریک فوق ستاره آرژانتینی در ذهن ها ماندگار شد.اگر آن گل استثنایی پای راست مسی که بازی را به تساوی کشاند و به بارسا روزنه امید برای رسیدن به پیروزی داد را فراموش کنیم حالا صدای طبل الکلاسیکو از زیرپای چپ هنرمند لئو به گوش می رسد و برای طرفداران بارسا چه نوایی شیرین تر از این؟
5)پیروزی بزرگ در سانچس پیسخوان را غیر از چادی تمام نشدنی مسی باید به نغییرات مثبت والورده هم ارتباط داد.ورورد دمبله و سرخی روبرتو رد آغاز نیمه دوم قدرت تهاجمی بارسا زا از هر دو جناح افزایش داد و با ورود آلنیا همه چیز برای وسیا تمام شد.شاید این تغییرات در پسی درخشش مسی گم شده باشد اما گاهی باید به ارنستو والورده نگاه محترمانه تر و عمیق تری داشت.مربی ای که در زمین فوتبال فوتبال و لب خط طولی هم زیاد حرف نمی زند اما خیلی وقت ها با همین تغییرات مثبت و تصمیمات درستش حرف های خوبی برای گفتن دارد.
5)با تکرار نتیجه بازی رفت مقابل سویا فاصله با مادریدی های تعقیب نماینده در سختترین فصل لالیگا حفظ شد و حالا بارسا باید در فاصله 72 ساعت دو بار در سانتیاگو برنابئو میهمان الکلاسیکوهای برگشت در کوپا و لالیگا باشد.بازگشت اومتیتی ، روی فرم آمدن مسی و البته خاتمه کابوس گل نزنی های سوارز در آستانه این دو نبرد بزرگ بهترین اخبار ممکن تیم والورده برای طرفداران میلیونی اش خواهد بود و چنانچه آرتور نیز آماده این دو مسابقه گردد ارکستر موزون بارسا هیچ چیز برای فینالیست شدن در کوپا و ایجاد اختلاف بیشتر در لالیگا با رقیب دییرینه کم ندارد ،حتی اگر هیچ کدام از این دو بازی در خانه نباشد.
منبع: ایران ورزشی